زندگینامه:
دوم آبان ۱۳۰۷، در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش سیدفضل الله و مادرش،معصومه بیگم نام داشت. تا دکترا در رشته فلسفه درس خواند. رئیس دیوان عالی کشور بود. سال۱۳۳۲ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. هفتم تیر ۱۳۶۰، در حزب جمهوری سرچشمه بر اثر بمب گذاری منافقین شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
فرازی از وصیتنامه:
اینجانب سیدمحمد حسینی بهشتی، دارنده شماره شناسنامه 13707 از اصفهان، به همسرم، فرزندانم و سایر بستگانم وصیت می کنم که در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسان هاست، اهمیت دهند و با ایمان به خدای یکتای علیم، قدیر، سمیع، بصیر، رحمان و رحیم، پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم پیامبران (ص)، کتاب قرآن، ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین، اهتمام به ذکر و یاد خدا، نماز با حضور قلب، روزه، عبادات دیگر، انفاق، ایثار، صدق و جهاد بی امان در این راه و حضور پیگیر در جماعت و انس با مردم، راه سعادت را به روی خود باز گردانند.
27 رجب 1400 هجری قمری
ما بی شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی باشیم؛ ما بی شناسنامه نیستیم، اولاد زجر کشیده آل عبا (ع)، فرزندان زندان های بی نام و نشان و حبس ها و دخمه های فراموشی.
ما بی شناسنامه نیستیم، اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده ایم و عمری بر شاخه ها مرثیه خوان ذبح بنی آدم، ما از امتزاج دو ایمان بدوی روستایی از تصادم دو عدم ساده بوجود آمده ایم، با هیچ کس هیچ فرقی نداریم و نمازمان را اول وقت می خوانیم.
ما محصول آن لحظاتی هستیم که خسته از بیل و رنجور از داس، خیمه دعایی برافراشته اند، ما ساده نشینان کاخ ویرانه فقر و فناییم؛ پنجره هایی که رو به سوی افق سبز توکل باز می شوند؛ ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار باز می شویم و دیگران را از خود باخبر می کنیم؛ ما مثل وضو ساده و پاکیم؛ عین اقطار بی آلایش و معصومیم؛ ما را می شود در هر گوشه مسجد پیدا کرد؛ در هر جنسی جستجو نمود با هر دردی دریافت؛ ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم و دوستان ما شیران روز و پارسایان شب هستند. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه و تا هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده ایم، با هر بوته ای رسیده ایم، بر هر شاخی بر داده ایم؛ ما در این آب و خاک سبز می شویم؛ ما بی شناسنامه نیستیم.
نظر مقام معظم رهبری:
«آقای بهشتی خیلی خیلی بزرگ بود و این مردم هنوزم که هنوز است، به نظر من آقای بهشتی را نشناختهاند. بهشتی در آینده شناخته خواهد شد. بهشتی را ماها میشناختیم که سالیان درازی کوشش او را در راه پیشبرد این انقلاب دیده بودیم از نزدیک که قدم به قدم چگونه این مرد، این انقلاب را پیش برد. کاری هم نداریم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.»
یکی از خصلت های شهید بهشتی تقوا بود. تصور من از آقای بهشتی این است که گناه نمی کرد.نمی خواهم بگویم معصوم بود؛ اما می خواهم بگویم برخوردش با ما و ارتباطش با دوستان طوری بود که گمان گناه را برای او در ذهن معاشرینش خیلی ضعیف می کرد و من تصور می کنم ایشان اصلا گناه نمی کرد." (2)
در مورد جنبههای علمی شهید بهشتی، اولاً ایشان در فقه شخص برجستهای بودند و تحصیلات عالیه و بسیار خوبی در قم داشتند. میدانید که درس مرحوم داماد در فقه درسی بود که اگر چه کسانی که در درس ایشان شرکت میکردند زیاد نبودند، اما غالباً فضلای ممتاز در درس آن مرحوم حضور داشتند.
این مرد، مردی شدیداً معتقد و متعبّد بود، یعنی دین و شریعت را به درستی از بن دندان قبول داشت.